Tuesday 17 April 2007

می خواهم کاری بکنم اما نمی دانم چه کاری و چطور؟

بر÷رفته شده از شماره 18 مجله ماها
مقدمه: انتشار چهار نشریه متعلق به همجنسگرایان کشور سبب شده که هزاران همجنسگرای ایرانی در داخل و خارج کشور به صورت شبکه ای به هم متصل شوند. سطح شناخت و اعتماد به نفس همجنسگرایان حتی با یک سال قبل هم قابل مقایسه نیست. خوانندگان، مطالب آموزشی نشریات را با هزار حرف و اشاره به اطرافیان خود منتقل می کنند، با وجود اینکه وسایل ارتباط جمعی اینجا هنوز حرف مثبتی درباره همجنسگرایی نگفته اند اما انتشار مطالبی چند در سایتهای ایرانیان خارج کشور به گوش مردم داخل هم می رسد وکنجکاوی مردم برای کسب شناخت در مورد همجنسگرایی روز به روز رواج گسترده تری می یابد. فضای ذهنی جامعه نسبت به همجنسگرایی نیز در حال متحول شدن است. گیریم که هنوز در شهرهای کوچکتر تغییری احساس نمی شود اما در شهرهای بزرگتر مثل تهران، اصفهان، تبریز، مشهد و شیراز این تحول به نسبت های متفاوت دیده می شود. همه این دست آوردها اما، نتیجه تلاش و فعالیت تعدادی نسبتاً محدود از خود همجنسگرایان کشور است و این تجربه را عیان می کنند که در شرایط سخت هم می توان کار کرد و با پیگیری و ادامه کار نتیجه گرفت.
امروز از یک طرف تعداد همجنسگرایان آگاه و علاقمند به اینکه کمکی به حرکت جنبش خود بکنند بیشتر شده و از طرف دیگر یک نوع علاقه، کنجکاوی و نیاز اجتماعی برای کسب شناخت در باره همجنسگرایی در کشور زاده شده است.
نگه داشتن سطح و شکل فعالیتها در سطح فعلی کفاف نمی کند ؛ چرا که هم نیرو وانرژی دوستان علاقمند بدون استفاده می ماند ، هم جنبش از نیروهای فعال بالقوه خود محروم می شود و هم نیاز اجتماعی به کسب شناخت در باره همجنسگرایی بدون جواب پاسخ می ماند. پس وقت این رسیده که افراد علاقمند با دست زدن به ابتکارات تازه خود، مبتکر حرکت های فعالیتی دیگری بشوند تا هم سطح و گستره فعالیتها توسه یابند و از هدر رفتن نیروها پرهیز شود، هم نیاز اجتماع به کسب اطلاعات در باره همجنسگرایی جواب داده شود. تعدادی از دوستان با ما تماس گرفته و برای همکاری با ماها اعلام آمادگی می کنند یا می نویسند که دوست دارند خود یک کاری بکنند اما نمی دانند چه کاری و چگونه. مطلب زیر برای کمک به همین دوستان نوشته شده است.
*****************

" من می خواهم کاری بکنم اما با هر کسی صحبت می کنم کسی حاظر به همکاری نمی شه."
" گی ها فقط دنبال سکس و خوشی هستند و اهل کار جدی نیستند."
" اگه من یا کس دیگه ای کاری بکنیم کسی نمی گه دستت درد نکنه ، کمک هم نمی کنند که هیچی، ایراد هم می گیرند و فقط انتقاد می کنند."
" همه کلی ایده و فکر دارند ولی پای عمل که می رسه کسی حاضر نمی شه کاری بکنه."

اینها مواردی هستند که ذهن تعدادی از دوستان را به خودش مشغول کرده و تا حدود زیادی به انفعال و هیچ کاری نکردن منجر شده است. گویا همه منتظر یک ناجی هستند.
پس اگر تو خواننده عزیز از زمره اینگونه افراد هستی که واقعاً دلت می خواهد کاری بکنی ولی این افکار و برخوردها به تو اجازه حرکت نمی دهند غضه نخور. تو تنها نیستی. هر فعالی و هر شروع کننده ای (در هر زمینه ای) به یک سری چیزها متهم می شود:
میخواد اسم خودش را در کند، خودش چیزی بلد نیست و میخواد به ما چیز یاد بده، خودش کلی کمبود داره و می خواد کمبودهای خودشو از این طریق جبران کنه. اصلاً طرف خصلت و توان رهبری کردن نداره ، کی میره پشت سر همچو آدمی. طرف چیزی بلد نیست که بخواد به بقیه یاد بده. من که به طرف و کارش شک دارم. طرف یه چیزایی پشت پرده داره. طرف تند روی می کنه. حالا وقتش نیست و باید صبر کنیم. کی حوصله اینکارا داره. آیه های یاس هم زیادند: طرف خودشو گول می زنه. بابا تو این جامعه نمی شه کاری کرد. تو الکی زور می زنی. اینکارا نتیجه نداره و.....

حالا به این چیزا فکر کن:
هیچوقت همه افراد یک گروه یا جامعه بطور هم زمان وارد فعالیت نمی شوند. در هر حرکتی همیشه انسانهای با استعداد که از خصلت و توان هدایت و رهبری برخوردارند و از موضوعی خاص رنج می برند، پا پیش گذاشته و کاری را شروع کرده اند و بعد دیگران را هم به دنبال خود کشانده و امید و آرزو را به جای یاس و نامیدی در دلهای آنان کاشته اند، پس منتظر نباش که یکی شروع کند، خود ابتکار عمل را بدست بگیر و شروع کننده باش. این جلودار شدن یعنی تو پوست اندازی می کنی و خود را از پوست قربانی بودن و توسری خور بودن بیرون می آوری. از هزار گله و شکایت بی نتیجه می گذری و عمل کردن و چگونگی خلاص شدن از این وضعیت را به دیگران نشان می دهی. حالا دیگر زندگی و آینده ات به این وابسته نیست که کسی کاری بکند، خود تو کار را شروع کرده ای و مایه امید دیگران شده ای.
جامعه همجنسگرایان سالها و قرن ها است که به حاشیه رانده شده، تحقیر شده و کسی آن را جدی نگرفته. همین باعث شده که نوعی بدبینی بر همه حاکم شود. پس ریشه واکنش منفی امروزی را تا حدودی باید در پیشینه گذشته جستجو کرد هر چند که این واکنش های منفی در هر حرکت جدید امروزی هم مانع تراشی می کنند.جامعه و فرهنگ و شرایط و همچنین موقعیت بی حقوقی و کتمان سازی گسترده باعث می شود که افراد زیادی به موفقیت یک حرکت جدید شک کنند و حاظر نباشند در آن سرمایه گذاری کرده و وقت و توان خود را صرف به ثمر رسیدن آن بکنند. غلبه بر این زخمهای تاریخی همجنسگرایان و تبدیل یاس و ناامیدی به امید و نشاط و ایمان به راه و افق های روشن یکی از عمده ترین وظایف کسانی است که می خواهند در این راه قدم بگذارند و به عنوان یکی از پیشگامان و رهبران یک جنبش تازه سر برآورند.
بخش بزرگی از همجنسگرایان در جایگاه خود به عنوان قربانیان خاموش جا خوش کرده اند، در تنهایی خود رنج می برند، کمبودها را حس می کنند، یاد گرفته اند که احساس و خواسته های خود را دست کم بگیرند و بر اساس خواسته و دستور خانواده یا حاکمان عمل کنند. حتی سیستم اجتماعی هم همجنسگرایان را در ماندن در نقش قربانی بودن تشویق می کند. پس مسئله مهمی که یک فعال حقوق همجنسگرایان باید به آن بپردازد این است که در زدودن نقش قربانی بودن از ذهن همجنسگرایان آگاهانه تلاش کند.
یادت باشد که انتقاد از کسانی که پیشقدم می شوند و می خواهند کاری بکنند، خود یکی از روحیات خاص گروهها و افرادی است که در نقش قربانی بودن جا خوش کرده اند که به جای انتقاد از وضع موجود و توجه به بی عدالتی نسبت به خود، خشم خود را متوجه پیش قدم شدگان درون جامعه خود ( جامعه همجنسگرایان) می کنند. چرا که پیش قدم شدن تو، وضعیت دون و بی ارزش بودن را در اذهان این افراد برجسته می کند و از آنها می خواهد که برای نجات خود کاری بکنند. احساس ناتوانی افراد در زدودن روحیه قربانی بودن به نوعی خشم و عصبانیت می انجامد که نوک آن را متوجه پا پیش قدم گذاران می کنند. پس اینگونه انتقادات را شخصی و فردی تلقی نکن بلکه ریشه تاریخی آن را بشناس و یادت نرود که تو می خواهی به همین جامعه سرخورده، دچار احساس شکست و روحیه تسلیم و رضا، کمک کنی.
زحمت کشیدن برای جامعه ( همجنسگرایان) که ناراحتی و عصبانیت ناشی ازجراحات و زخمهای خود را متوجه افراد فعال درون خود می کند، یک امر بدیهی است.
یادت نرود که تو خود یکی از همین مجموعه هستی که حالا در مقطعی خاص به این نتیجه رسیده ای که نشستن، لب فرو بستن و کاری نکردن بیشتر از این جایز نیست و تصمیم گرفته ای که سهم خود را در حق خواهی گروهی ادا کنی ولی خیلی ها هنوز به این سطح از جان به لب رسیدن و یا آگاهی نرسیده اند.

رقابت منفی، حسودی، هدر کردن انرژی خود در مبارزه با هم، غیبت کردن پشت سر هم و انتقاد همجنسگرایان از همدیگر، خیلی راحتر و ساده تر از مقابله با فرهنگ و افکار اجتماعی است که کل جامعه همجنسگرایان را له و لورده کرده است. پس اگر می خواهی و دوست داری که فعالیتی بکنی باید پیه چیزهایی مثل انتقاد شنیدن، تلاش برای ایجاد تفرقه از طرف عده ای، تهمت زدن و.... را هم به تن خود بمالی.

تو می خواهی یک گوشه کار را بگیری، با این کار تو آگاهانه و با اختیار مسئولیتی را به عهده می گیری. پس مواظب خودت باش و بطور مناسب و شایسته نه از روی خشم و غضب با انتقادات و برخوردها مواجه شو. در غیر اینصورت ممکن است سرخورده شوی. ریشه انتقادات را بشناس در عین حال که با دقت به همه ایرادات گوش کنی، سعی کن آماده تغییر روش و رویه خود هم باشی چرا که وظیفه رهبران اعتراف به وجود اینگونه مسائل و مشکلات، درک و فهم آنها و تجزیه و تحلیل و ارائه راه حل است. با خود صادق باش تا بتوانی با مخاطبان خود صادق بمانی. رهبری کردن نباید تنها به رشد دیگران کمک کند بلکه باید به رشد شخصی، تجربی و آگاهی خودت هم منجر شود طوری که در راه و هدف خود هر چه مصمم تر شوی.
خود را برای انجام کارها به کشتن نده. زندگی ات را بهم نریز، در همان حدی که می توانی کار کن. تو با کسی عهدی نسبته ای، بلکه با خودت عهد و پیمان گذاشته ای که خود تو حداقل بی تفاوت نباشی و یک گوشه کار را بگیری. هیچوقت فکر نکن که تو بهتر از هر کس دیگری می توانی از عهده کار برآیی.
هیچگاه این فکر را هم نکن که تو باید عالم دهر باشی تا بتونی به بقیه کمک کنی. نه. اصلاً اینطور نیست. و گرنه در آخر خسته و مآیوس خواهی شد. اهداف خیلی بزرگ و دست نایافتنی برای خود تعیین نکن. قول نده که تا ابد این کار را بکنی. هدفهای کوچک و مقطعی و برای مدت زمان معین در نظر بگیر و بعداً اگر خواستی می توانی توقف کنی یا باز هم ادامه دهی.
اگر فرد یا افرادی به عنوان الگو برای کاری که می خواهی بکنی پیدا نمی کنی سخت گیر نباش. با توجه به جوان بودن جنبش ما همجنسگرایان، الگوهایمان هم محدود است. الگوهای موجود در جامعه ما که همجنسگرایی را برنمی تابد بیشتر برای کمک به ادامه و حفظ وضع موجود و چگونگی خطر نکردن و گریبان خود گرفتن و تو تنهایی ماندن و ساختن است. فعالان حقوق همجنسگرایان و کسانی که دوست دارند در این راه قدم بگذارند باید مدلهای رهبریت و هدایت خاص خود را خلق کنند. مدلهایی که به چگونگی تغییر شرایط، چگونگی خلاص شدن از خوکردن به زیر دست ماندن و روحیه قربانی بودن ، و ارتقاء به روحیه حق خواهی منجر شود. شکل رهبری کردن و فعالیت را خودت تعیین کن و خود الگویی برای دیگران بشو. از یاد مبر که برای شروع کار لازم نیست عالم دهر باشی و حتماً باید در همه زمینه ها دانش و اطلاعات داشته باشی.
در عرصه ای کار کن که بیشتر از هر چیزی به آن علاقه داری، بهش فکر می کنی و موضوع آن برای خود تو اهمیت دارد و در حد معینی بیش از افراد دور و بر خود در باره آن می دانی.
یادت باشد که جنبش همجنسگرایان برای این نیست که ما بتوانیم در خلوت خود با کسی سکس داشته باشیم. این کار را قرنها همجنسگرایان با وجود همه قوانین سخت انجام داده اند. مسئله جنبش همجنسگرایان اعتراف اجتماعی و قانونی و فرهنگی به هویت جنسی همجنسگرایانه است، پذیرش تنوع جنسیتی در جامعه و رسیدن به برابری جنسی است.
فراموش مکن که تو می توانی همجنسگرا باشی و در عین حال بسیار موفق. فکر نکن که همجنسگرا بودن یعنی داشتن سکس زیاد با هر کسی که از راه رسید. گی / لزبین بودن با اکتفا کردن به یک شریک جنسی منافات ندارد. همجنسگرایی در سکس خلاصه نمی شود. جنبش همجنسگرایی یعنی سامان دهی به هویت همجنسگرایانه، و سکس تنها بخشی از مسئله است و نه کل آن.
به خاطر داشته باش که همجنسگرایان به خصوص در شرایط امروز ما به الگو نیاز دارند و تو می توانی یکی از الگوها باشی. تو می خواهی به دیگران کمک کنی که هویت جنسی خود را باز یابند و به جامعه آشنا شدن با این هویت و احترام به آن را آموزش می دهی.این حیطه، کار بسیار وسیع و دامنه داری است. لازم نیست که تو همه کار را به عهده بگیری. تنها یک گوشه آن را بچسب و انجام بده.

پیشقدم شدنت یعنی تو نسبت به زندگی و هویت خود احساس مسئولیت می کنی و از دیگر همجنسگرایان هم می خواهی که آنها هم چنین کنند. تو با این کارت دین و مسئولیت خود را نسبت به جنبش همجنسگرایان ادا می کنی.تنها زمانی قادر به جا انداختن این ارزشها در اذهان مخاطبان خود خواهی شد که خود عمیقاً به آنچه می گویی اعتقاد داری. به زندگی خود ارزش بده و حقوق همجنسگرایان بخشی از این است. هیچ لازم نیست که مثل دیگران عمل کنی. یا به پروژه در حال انجام ملحق شوی. خود یک عرصه تازه انتخاب کن و ابتکار جدید بزن.

ذهن خود را به فکر رقابت با دیگران که در عرصه های دیگر حقوق همجنسگرایان فعالند، مشغول مکن چرا که همه شما برای یک هدف حرکت می کنید. همه فعالان حقوق همجنسگرایان انسان هستند با همه عیب ها و اشکالات. همه اشتباه می کنند، همه کمبود دانش و اطلاعات دارند. همه فعالان مبتکرانی هستند که دست به عمل زده اند و می خواهند ظلم و ستم فعلی را برچینند. برای خود اهداف دور و دراز و رؤیایی انتخاب نکن. زمینی حرکت کن. مثلاً اینطور برنامه بریز:
من در این زمینه می خواهم به مدت یکسال کار کنم و هدفم هم این است که در عرض این یکسال حداقل 500 مخاطب برای خودم پیدا کنم. همینکه بتوانی افکار و دانش و ایده های خود را به 500 نفر برسانی خود کار بزرگی است و مطمئن باش این بذر افشانی تو بدون نتیجه نخواهد ماند. حالا بعد از یکسال اگر خواستی باز هم ادامه بدی باز با فکر و تآمل حرکت را ادامه بده.
یادت نرود که علاقمندان به این مسئله ای که تو مطرح می کنی خود به خود مخاطب تو خواهند بود. اما برای اینکار باید ذهنیت آنها، سطح شناخت و سلیقه آنها را بدانی و با زبانی با آنان صحبت کنی که برایشان ملموس باشد. به پیشنهادات و افکار آنها توجه کن ولی از یاد مبر که تو خود چیزی برای گفتن داری و می خواهی آنان را به سطح خود برسانی. پس پیام اصلی خودت یادت نرود.

این را تقریباً قول می دهیم که در بین مخاطبانت دو دسته عمده خواهند بود؛ دسته اول اینکه تو را ناجی خود می دانند و فکر می کنند که تو باید حلال همه مشکلاتشان باشی. محدودیت های خود را به این افراد بازگو کن و ذهن ناجی طلب آنها را به چالش بگیر. دسته دوم کسانی خواهند بود که اینکارت را بیهوده و دل خوش کنکی می دانند و برایت آیه یآس می خوانند. پس به خاطر بسپار که تو پیشقدم شده ای که بر ِیآس ها غلبه کنی، پیشقدم شده ای که بگویی ما با هم می توانیم کاری را به انجام برسانیم نه اینکه همه کارها سر یک نفر خراب شوند. به همکاری و تبادل تجارب با فعالانی که در عرصه دیگری در جنبش همجنسگرایان کار می کنند، بپرداز. منتظر نشین که دیگران تو را به همکاری دعوت کنند، خود پیشنهاد بده.
به خاطر داشته باش که هر کسی کاری شروع کند کسانی خواهند بود که او را به شکلی به چالش بکشند. از واکنش های تند و خشم آگین حذر کن، دلسرد نشو و انتقادات دیگران را بهانه ای برای خاتمه کار و پروژه ای که شروع کرده ای قرار مده.

خود تو هم پرورش یافته همین اجتماع هستی و ممکن است اشتباه کنی. پس به هر انتقاد و ایرادی به دقت گوش کن، ببین آیا چیزی برای یاد گیری دارد یا نه. حتی اگر آن انتقاد و ایراد را رد کنی. به برخورد کسانی که قبل از تو به فعالیت پیوسته اند و چگونگی برخود آنها با خودت نگاه کن و از عیب و نقص های آنان درس بگیر. صفات و خصوصیات اخلاقی و ارزشی خود را بشناس و در پی اصلاح آنها باش. آیا دچار هموفوبیا هستی؟ آیا واقعاً به برابری حقوق انسانها از جمله برابری زن و مرد در حرف و عمل معتقدی؟ آیا نسبت به همجنسگرایان دیگر که تیپ تو نیستند یا از تو مسن تر هستند نگاه منفی داری؟ خصوصیات منفی خود را اصلاح کن.

از انکار کردن مداوم حذر کن. قبول کن که خود تو هم مرتکب اشتباه می شوی. اعتراف به اشتباه و سعی در اصلاح آن را یکی از صفات بارز رهبریت خود قرار بده. فراموش مکن که هر رهبری به یادگیری و رشد در همه عرصه ها نیازمند است. اشتباهات ما و درسی که از آنها می گیریم به تجارب ما می افزایند، ما را صیقل می دهند و به پرورش شخصیتی خود ما کمک می کنند.
اکثر افرادی که پیشقدم می شوند بر این باورند که حق تعریف و تبیین مختصات و چارچوب مسائل را دارند. مثلاً دست اندرکاران یک نشریه همجنسگرا ممکن است این حق را به خود بدهند که تعریف همجنسگرایی، هویت همجنسگرایانه، عشق همجنسگرایانه و.... را مختص خود بدانند و تعاریف دیگران را نادرست. این نوعی ادعای مالکیت و انحصارطلبی است. از چنین خطایی پرهیز کن. به دیگران حق بده که جور دیگری نگاه کنند و تعاریف خود را هم بیان نمایند. با هدف شروع کن و هدف / اهداف فعالیت خود را با وضوح کامل نشان بده، درخواست کمک بکن و در حین عمل از بین مخاطبان خود همکارانی را برای خود برگزین. به کاری که شروع کرده ای با این دید نگاه کن که تو یک چیز تازه و جدیدی را شروع کرده ای. اگر قبلاً در جایی با گروهی کار کرده ای سعی نکن این فعالیت جدید را به نوعی تصویه حساب با همکاران قبلی تبدیل کنی.

مخاطبان جدیدی برای خود انتخاب کن. هیچ لازم نیست که برای مخاطبان نشریات یا فعالان فعلی فعالیت کنی. چرا که تنها با یافتن مخاطبان جدید است که سطح فعالیتها گسترده تر می شود و مسئله حقوق همجنسگرایان در سطح هر چه وسیع تری منعکس می گردد. از این اشتباه جدی بپرهیز که ناخواسته قربانی مخاطبان خود شوی. " من کار می کنم، زور می زنم و زحمت می کشم که به اونا کمک کنم، من میخوام اونا را نجات بدم و...." ( حرفهای مادری که خود را قربانی فرزندانش می کند.) در چنین وضعیتی تو پوسته قربانی اجتماع بودن را دریده ای اما در پوست قربانی گروه / مخاطبان خود بودن رفته ای. برای اینکه دچار چنین خطایی نشوی، رهبر و هدایت گری باش که قصد پایان دادن به آنچه که بیش از هر چیز خود تو را عذاب می دهد، اقدام کرده باشد. این مدل رهبری و هدایت بر این استوار است که رهبر و پیشقدم شونده برای درمان درد خود حرکت می کند و به این هم منجر نمی شود که رهبر بگوید: " من می خواهم به این افراد تو سری خور کمک کنم که...."
نسبت به فعالیت رهبرانی که در عرصه های دیگری کار می کنند علاقمند باش. مثلاً یک فعال حقوق همجنسگرایان باید نسبت به هر گونه فعالیت در زمینه حقوق بشر، مبارزه زنان با مردسالاری، رفع سانسور، برابری جنسی، آزادی عقیده و بیان و... حساس و از تحولات دور و بر و جامعه خود آگاه باشد. به همکاری و تعامل با دیگر رهبران و فعالان رو آورد و ضمن حمایت از خواسته های دیگران، آنها را هم به حمایت از مبارزه خود تشویق کند.
روی اهداف اصلی خود تمرکز کن و نیروی خود را صرف انتقاد و یا تصویه حساب با دیگران مکن. هدایت گر و رهبری باش که دیگران را به هدایت گر و رهبر شدن رهنمون شوی.
شرایط جامعه را در نظر بگیر اما مگذار که این شرایط تو را فلج کنند. کار و پروژه ای که میخواهی شروع کنی را به یکی دو نفر از بهترین و نزدیکترین دوستان معتمد خود در میان بگذارو سعی کن آنها را با خود همراه کنی. حتی اگر همراهی نکردند حداقل آنها را در جریان فعالیت خود قرار بده که اگر مشکلی برایت پیش آید، بتوانند در حل مشکل بتو کمک کنند.
اگر در پیشبرد پروژه خود دسترسی به اینترنت برای کسب اطلاعات بیشتر برایت ضروری است، با توجه به سانسور اینترنت در کشور، سعی کن یک پروژه همکاری با یکی دو نفر از همجنسگرایان ایرانی در خارج از کشور راه بیندازی. یا اگر خارج از ایران هستی، از طریقی سعی کن پروژه خود را با همکاری چند نفر از بچه های داخل کشور راه بیندازی. برای اینگونه ارتباطات میتوان از نشریات فعلی همجنسگرایان استفاده کرد.
این خطر هم در کمین یک رهبر و هدایت کننده نشسته است که از احساس تعریف و تمجید شنیدن از دیگران، جلب توجه و احترام بقیه به خود، گسترش تماسهای شخصی و... خشنود شود و کم کم دچار کیش شخصیت و خود پرستی گردد. چنین رهبرانی بیشتر به دنباله رو نیاز دارند تا دنباله روان به آنها. اینگونه رهبران به مرور به افرادی خود خواه، انتقادناپذیر و از خود راضی بدل می شوند. یک رهبر و هدایتگر جدی از چنین دامی می پرهیزد و برای اینکار به دیگران کمک می کند که خود تا سطح هدایتگر و رهبر شدن ارتقاء یابند و مخاطبان خود را تشویق می کند که خود ابتکار بدست گرفته و کاری بکنند. پس یادت نرود استعدادها را در بین مخاطبان خود کشف کنی و به آنها امکان و فرصت رشد و ترقی بدهی. یادت باشد که رهبران تازه به تبادل تجارب و حمایت تو نیازمندند و در اوایل کار ممکن است کارشان خالی از خطا نباشد. این کاملاً طبیعی است.
از منزه طلبی بپرهیز. کسی که می خواهد کارش را بدون هیچ عیب و نقصی انجام دهد، آنچنان در منزه طلبی غرق می شود که در عمل به هیچ کاری دست نمی زند. اشتباه و خطا کردن را به عنوان یک حق انسانی برای خود و دیگران به رسمیت بشناس. اشتباه چیزی نیست جزء کار و عملی که تو زمانی انجام داده ای که دانش و آگاهی امروز را نداشتی و اگر آن زمان مثل امروز می دانستی، آن را انجام نمی دادی. اشتباه دیروز نباید مانع حرکت امروز تو شود . پس نگذار ترس از خطا تو را فلج کند و از دست زدن به حرکت باز دارد.
این را حتماً به خاطر داشته باش که ممکن است افراد گروهی که می خواهی هدایت کنی کمتراز هر کسی نیازهای فردی و شخصی تو را درک کرده و به آنها پاسخ دهند و یا حتی به مشکلات و نیازهای فردی ات توجه کنند. همین امر ممکن است باعث شود که تو هر ایراد و انتقادی از طرف مخاطبان خویش را حمله به شخص خود تلقی کنی. پرهیز از چنین خطایی را بیاد داشته باش.
فعالیت رهبری و هدایت خود را در خدمت حل مسائل و تجارب تلخ زندگی خود قرار بده. قهرمان بازی در نیاور. از اعتراف به احساسات خود، دلگیری ها و نیازهای خود واهمه نداشته باش. صداقت و صراحت تو و نشان دادن ضعف باعث می شود که دیگران بهتر تو را درک کنند و در انجام کارها علاقمند شوند.
از همکاری دیگران استقبال کن. یادت بماند که کسانی که با تو همراه می شوند ممکن است تا ابد با تو نمانند، یکی ممکن است یک قدم با تو بیاید، دیگری چندین قدم و یکی دیگر شاید حتی بیشتر از خودت مقاومت کند و به کار ادامه دهد. رهبر و هدایتگر باید طوری حرکت کند که حتی اگر روزی خودش نتواند به کار و فعالیت ادامه دهد، دیگران بتوانند پروژه و ایده او را ادامه دهند.
پایان سخن: جامعه ما در گستره وسیع خود به کسب دانش در باره همجنسگرایی نیاز دارد. اگر تنها به خوانندگان مجله ماها اکتفا کنیم، می بینیم که امروز بیش از 1400 نفر ماها را می خوانند. این توهم را نباید داشت که هر خواننده ای یا هر همجنسگرایی خود به خود با کسب دانش و اطلاعات به یک فعال و تلاشگر راه حقوق همجنسگرایان تبدیل می شود. حتی چه بسا ممکن است کسانی که کمتر می دانند بیشتر از دیگران خصوصیات و روحیات پیشقدم شدن را دارا باشند. اگر از بین 1400 خواننده ماها تنها در صد کوچکی هم علاقمند به فعالیت باشند خواهند توانست بار این جنبش را تا حدودی به جلو ببرند و خود به پیدایش و پرورش رهبران تازه تری خدمت نمایند. این راهی است که جنبش ما باید طی کند. ما در حد خود سعی کرده و می کنیم که دانش و آموخته های خود را به دوستانی که به فعالیت و پیشقدم شدن علاقه دارند، در میان بگذاریم و امیدواریم مطلب فوق به درد شما دوستان علاقمند بخورد و در آینده شاهد گسترش هر چه بیشتر فعالیتهایتان باشیم. برای اطلاعات بیشتر پیشنهاد می کنیم مطلب " چه کاری از دست من بر می آید؟"( شماره 10 ماها) ، مقاله "لابی گری هنری که همه همجنسگرایان باید آن را بخوبی یاد بگیرند" ( شماره 8 ماها) و مطلب " با استعداد نهفته خود آشنا شویم" ( شماره 11 ماها) را هم مطالعه کنید.

No comments: